نینی عاشق و نینیش و باباش

بدون عنوان

سلام گل من سلام عشقم سلام جونم نفسم عمرم مامانی الان کجایی؟جات خوبه عسلم؟ مامانی دلم خیلی زیاد گرفتههههههههه اخه تو کجا رفتی نانازم؟؟؟ اخه چرا رفتی؟؟؟ همش میگم من مقصرم من باعث شدم تو بری مامانی خوب دلم گرفته تو چرا نیستییییییییی مامانی چی میشد میموندی برام؟؟ دلم هرشب بهونه میگیره ولی بخاطر باباییت نمیتونم بروزبدم درونم چی میگذره  مامانی داغووووووووونم من تورومیخوامممممم دوست دارم  یاد شب اخر باهم بودنمون دیوونم میکنه مامانی اون شب بیشتر از همیشه تکون خوردی که سیر بشم از  تکون خوردنت و الان دلم نخواد تکون بخوری؟؟؟ مامانی دلم میخواد تو دلم باشی دلم میخواد تکون بخوری اخ که شب اول که اومدم خونمون چقدر دلم گر...
26 آذر 1392

بدون عنوان

سلام گلکم  سلام عشقم سلام جونم سلام همه وجودم خوبی فرشته ی من کجایی؟؟؟جات خیلی خوبه نه ؟؟؟برا همین یاد دل من نیستی؟؟؟ یا من مامان بدی بودم؟؟؟الهی برات بمیرم مامانم میدونم من مامان خوبی نبودم الهی بمیرم که اصلا به اسم صدات نکردم اخه تو عشقم بودی تو عمرم بودی تو همه کسم بودی  تو نفسم بودی مامان  یادته تا دلم میخواست تکون بخوری میگفتم عشقم عمرم نفسم جونم همه کسم تکون بخور دخملکم  تو هم شده یه وول کوشولو میزدیو دلم خوش بود مامانم اما الان همش اسمت رو لبامه گل من همش  میخوام باهات حرف بزنم میگم یسناعشق مامان کجایی ؟؟؟نکنه چون به اسم صدات نکرده بودم اسمتو  نمیشناسی و خودتو نشونم نمیدی؟؟؟مامانم کجایی ...
20 آذر 1392

تازه میفهمم خالی ینی بی تو........

سلام گلم سلام فرشته ی من طاقت نداشتی از فرشته ها دل بکنی ... رفتی من الان تنهام... شنبه رفتم دکتر همه چی عالی همه چی خوب هیچچچچچچچ چیز بدی نبود منم خوشحال و سر حال  اومدم خونه بعداز ظهر باباییت رفت برات پلاک چشم و نظزتو خریدمامان ولی ... یکشنبه بعد از ظهر یکم لک دیدم زنگ زدم به دکی گفتم و قرص داد و گفت صبح بیا ببینمت داروهارو خوردمو خوابیدم صبح دیدم همونطوریم رفتم دکتر سونو کرد گفت همه چیز خوبه فقط یکم جفت پایین اومده ولی چیز  خاصی نیست امپول نوشت بزنم و گفت برو استراحت کن گفتم احتیاج هست برم بیمارستان گفت بری بهتره  ولی نری هم مشکلی نیست ماهم که همه کاربرای بودنت میکردیم گفتیم ریسک نکنیم و بریم بیمارستان  رفتیم و بستری شدم ت...
16 آذر 1392
1